سلامت نیوز-آیرج کی پور: در یکی از شبکههای مجازی این عکس را دیدم. نوشته بود این کودک 4 ساله صدرا زاهدپور نام دارد و در روز 6 آذر 1364 مادرش او را برای درمان زخم زیر چانه به بیمارستان شهید اشرفی خمینی شهر میبرد و در آن جا پزشک اورژانس مشغول بخیه زدن بافت زیر چانه میشود و دستیار پزشک، پرونده را پر میکند و از مادر کودک میخواهد رسید پرداخت هزینه را برایش بیاورد تا برابر روال عادی بیمارستان به پرونده پیوست شود. مادر پس از اندکی برمیگردد و اظهار میکند که توان پرداخت هزینه 150 هزار تومانی بیمارستان را ندارد.
تا این جای ماجرا، همه گزارشها یکسانند ولی پس از این، دو گزارش در فضای مجازی و تلویزیون و رسانههای نوشتاری آمده است که دو تصویر گونهگون نشان میدهند:
1-در برخی روزنامهها و اخبار صدا و سیما آمده بود و بیبیسی لندن نیز همان را گزارش کرد که پزشک و پرستار پس از این که میشنوند خانوادة بیمار توان پرداخت هزینه درمان را ندارد، بخیه را کشیده و کودک 4 ساله را با زخم زیر چانه و اثر بخیه کنده شده از بیمارستان بیرون میکنند. مادر نجیب بیمار در ابتدا شکایت نمیکند ولی پس از یک هفته موضوع رسانه ای میشود.
پزشک و پرستار از کار معلق و بهدادگاه فراخوانده میشوند و حتی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به نوشته روزنامهها جای زخم را جراحی پلاستیک میکند. کاریکاتور زیر و چندین کاریکاتور، همراه با اهانت به جامعه پزشکی، در شبکهها منتشر میشود. یکی از آنها را میبینید.
(مادر با چهره ای اندوهگین و جیبهای بخیه زده شده، دست فرزندش را که بخیههای زیر چانه اش کشیده شده و گریه میکند، گرفته و از بیمارستان بیرون میرود. پرستاری با قیافه بدجنسی و روپوشی بخیه زده در کنار پزشک دیده میشود. پزشک، با چهره ای پر نخوت، دست به پشت زده و رو درروی تماشاگر ایستاده است. جمجمه پزشک بخیه خورده است . گویا مغزش را برداشته اند.).
من با این درک که حقیقت پنهان مانده است و کاریکاتوریست و رسانه منتشر کننده خبر احساساتی شده و ره افسانه زده اند، نام کاریکاتوریست و خبرگزاری را حذف کردم.
2- گزارش دوم میگوید که پزشک کشیک پس از این که مادر بیمار میگوید توان پرداخت هزینه بیمارستان را ندارد و نمیخواهد پزشک بهدرمانش ادامه دهد، محل زخم را پانسمان میکند و با تاکید بر این که محل زخم کوچک است و بدون بخیه هم جوش میخورد و ... بیمار را مرخص میکند. در این میان یکی از کارکنان بیمارستان که گویا با مسئولان بیمارستان درگیری داشته است، مادر بیمار را تحریک میکند و پس از یک هفته مسئله را به صورتی که آوردم، رسانهای میکند و ناگهان جامعه دچار هیجان میشود.
ماجرا هر چه باشد ( چه خطائی از سوی یک پزشک و پرستار سرزده باشد، چه آنان قربانی یک توطئه زشت علیه جامعه پزشکی شده باشند)، یک واقعیت را فراموش نکنیم. در روز چندین نفر در تصادف جاده ای به علت خطای انسانی و خرابی خودرو و ناایمن بودن جاده و ...کشته میشوند ولی اگر پزشکی در آن ناحیه حضور داشته باشد، جامعه انتظار دارد این پزشک، همه تلاشش را در حدود امکاناتش برای نجات جان صدمه دیدگان به کار ببرد و مانند شهروندان دیگر ناظر یا یاری رسان عادی نباشد. چرا؟ چون پزشک برایشان جایگاه ویژه ای دارد. هزاران نمونه میتوان از جایگاه بلند پزشکان در پیشگاه مردم آورد. هیجانی که با پخش ماجرای خمینیشهر پیش آمد، خود نشانه دیگری از توجه مردم است و پاسداری آنان از پاک دستی و درست رفتاری پزشکانشان.
میگویند لیلی در کاسه خواهندگان با مهربانی خوراک میریخت. وقتی مجنون کاسهاش را برای گرفتن خوراک پیش میبرد، لیلی با خشونت کاسه را پرتاب میکند و کاسه شکسته میشود. مجنون غم زده و دلگیر از بیتوجهی لیلی، به گوشه ای مینشیند. دوستی به دلجوئی می آید و به او میگوید: این برانگیختگی نشانه میل لیلی به سوی توست وگرنه چرا تنها کاسه ترا شکست؟
گاه باید این برانگیختگی اجتماعی را نسبت به پزشکان به ویژه هنگامیکه خطائی به آنان نسبت داده میشود، از علاقه و احترام آنان به پزشکان ایرانی دانست تا از کینه و بدخواهی.
داستان هر چه باشد، برای جامعه پزشکی یک بار دیگر، تکرار این ضرورت است که پزشکان میبایست برای تامین نیازهای صنفی خود و پاسخگوئی بههنگام از عملکرد اعضای حرفه، انجمن صنفی خود را داشته باشند و اگر مانند انجمن صنفی دندانپزشکان، هیئت مدیرههای آنان فعالیت این انجمنها را متوقف کرده باشند، باید این انجمنهای صنفی بازسازی و نوسازی شوند، به گونه ای که در هر شهرستان، انجمن صنفی ویژه پزشکان همان شهرستان چنان فعال باشد که بتواند در کوتاهترین زمان، نسبت به خواستههای پزشکان و جامعه، موضع گیری درست و مناسبی داشته باشد.
اگر پزشکان و دندانپزشکان خمینیشهر استان اصفهان، انجمن صنفی شهرستان و استان داشتند، هیئت مدیره این انجمنها میتوانست پس از شنیدن ماجرا، در زمان خود گزارش دقیقی تهیه و به پیشگاه شهروندان جامعه تقدیم کند. گزارش شفاف و خردمندانه انجمن، هم مانع بروز و گسترش هیجان جامعه میشود و هم از آزرده شدن خاطر پزشکان زحمتکش پیشگیری میکند.
انجمن صنفی پزشکان هر شهرستان، کارش رسیدگی به چالشهای کاری مانند مالیات و عوارض و تجهیزات و مسکن و مانند اینها است ولی در چنین زمانهائی میتواند بهترین سرچشمه اطلاع رسانی درست جامعه پزشکی به مردم و پیشگیری از هیجانهای آسیب رسان باشد.
اگر انجمنهای صنفی به روز شده در هر شهرستان تشکیل شود، آن وقت پزشکان زمانی که باور دارند در جائی به آنان ستم شده است، ناچار نخواهند بود در فضای مجازی با سپر گلایه و اندوهخواری از شرافت حرفه ای خود دفاع کنند. صدا در شبکههای مجازی متاسفانه در بین گروههای کوچک فضای مجازی باقی میماند و کمتر به گوش دیگر شهروندان کشور میرسد.
نظر شما